English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2340 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
botton U بسته شدن تکمه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
buds U تکمه شکوفه کردن
budded U تکمه شکوفه کردن
bud U تکمه شکوفه کردن
button U تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoned U تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoning U تکمه زدن باتکمه محکم کردن
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
buttoning U تکمه
knob U تکمه
button U تکمه
botton U تکمه
tuber U تکمه
buttoned U تکمه
knobs U تکمه
tubers U تکمه
bluebottle U گل تکمه
bluebottles U گل تکمه
buttons U تکمه
impluse switch U تکمه ضربهای
key board U صفحه تکمه ها
emergency push button U تکمه اضطراری
morse key تکمه مورس
start button U تکمه استارت
knob U تکمه گردان
synaptic knob U تکمه سیناپسی
knobs U تکمه گردان
listening key تکمه همشنوایی
microphone button U تکمه میکروفن
push button switch U تکمه فشاری
push key تکمه فشاری
axon hillock U تکمه اکسونی
telegraph key تکمه تلگراف
press key تکمه فشاری
buttony U تکمه دار
The button on my coat off. U تکمه کتم افتاد
start button U تکمه راه اندازی
double-breasted U دوطرف تکمه خور
kingcup U الاله تکمه دار
Do up your shirt buttons. U تکمه های پیراهنت راببند
impluse sending key U تکمه ارسالی ضربه جریان
Press the elevator button. U تکمه آسانسور رافشار بدهید
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
Your buttons have come undone. U تکمه های باز شده است
My buttons mave come off. U تکمه های لباسم کنده شده
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
pack U بسته کردن
packs U بسته کردن
shook U بسته کردن
to commit oneself U خودراگرفتاریا بسته کردن
wrap U بسته بندی کردن
wraps U بسته بندی کردن
parceling U بسته بندی کردن
pack U بسته بندی کردن
packet U بسته بندی کردن
put-up U بسته بندی کردن
parcel U بسته بندی کردن
put up U بسته بندی کردن
stripping U بسته بندی کردن
packs U بسته بندی کردن
packing U بسته بندی کردن
parcels U بسته بندی کردن
packets U بسته بندی کردن
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
packages U قوطی بسته بندی کردن
package U قوطی بسته بندی کردن
size up <idiom> U بسته به شرایط ،برانداز کردن
packaged U قوطی بسته بندی کردن
packets U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
shunts U موازی کردن بستن بسته شدن
packs U بسته کردن یکدست ورق بازی
pack U بسته کردن یکدست ورق بازی
packet U یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
shunt U موازی کردن بستن بسته شدن
shunted U موازی کردن بستن بسته شدن
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
unpack U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
area U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
areas U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
image U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
images U تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
dizen U دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
antirecovery device U ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
packets U بسته
shut U بسته
curdy U بسته
packet U بسته
barred U بسته
parcel U بسته
fardel U بسته
kit U بسته
trusser U بسته
closed U بسته
kits U بسته
crossed cheque U چک بسته
uncrossed U بسته
shutting U بسته
datagram U یچ بسته
fronted U صف بسته
shuts U بسته
grumous U بسته
bagful U یک بسته
jellied U بسته
crossed chaque U چک بسته
clotted U بسته
connected U بسته
packaged U بسته
shook U بسته
parcels U بسته
corked U بسته
strikebound U بسته
packages U بسته
bundles U بسته
pack U بسته
interdependent U به هم بسته
package U بسته
stacks U بسته
stacked U بسته
stack U بسته
pinioned U کت بسته
solid U بسته
solids U بسته
packed بسته ای
clotty U بسته
logical U یچ بسته
pack box U بسته
bundling U بسته
pent U بسته
bunged up U بسته
imperforate U بسته
packs U بسته
ice bound U یخ بسته
bundle U بسته
bound charge U بار بسته
closed system U سازگان بسته
bound electron U الکترون بسته
closed system U سیستم بسته
box trail U سهم بسته
closed system U نظام بسته
packaged U بسته بندی
packages U بسته بندی
closed subroutine U زیرروال بسته
closed group U گروه بسته
closed game U بازی بسته
close column U ستون بسته
closed fist U مشت بسته
closed area U منطقه بسته
closed file U فایل بسته
closed file U ستون بسته
closed economy U اقتصاد بسته
dog U دفاع بسته
dogging U دفاع بسته
closed loop U حلقه بسته
kits U بسته لوازم
closed traverse U پیمایش بسته
closed society U جامعه بسته
case numbers U شماره بسته ها
package U بسته بندی
closed routine U روال بسته
closed network U شبکه بسته
kit U بسته لوازم
closed mind U ذهن بسته
young ice U یخ تازه بسته
dogs U دفاع بسته
lamblkin U زبان بسته
drafted U بسته کالا
barred <adj.> <past-p.> U بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.> U بسته شده
blocked <adj.> <past-p.> U بسته شده
packaging U بسته بندی
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
disabled <adj.> <past-p.> U بسته شده
locked <adj.> <past-p.> U بسته شده
vans U کامیون سر بسته
van U کامیون سر بسته
drafts U بسته کالا
program package U بسته برنامه
parcel post U بسته پستی
tongue tied U زبان بسته
packer U بسته بند
packers U بسته بند
packing U بسته بندی
on the rope U بهم بسته
occlusion U بسته شدگی
to shut down U بسته شدن
pre assembled U پیش بسته
application package U بسته کاربردی
as the case may be U بسته بمورد
close-fisted <adj.> U دست بسته
tied up <adj.> U دست بسته
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1این پیج بزودی بسته خواهد شد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com